فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز
فونت زيبا ساز
سلام دنیا

سلام دنیا

سرگرمی

می خواهم برگردم

می خواهم برگردم به روزهای کودکی آن زمان ها که : پدر تنها قهرمان بود عشــق، تنـــها در آغوش مادر خلاصه میشد بالاترین نــقطه ى زمین، شــانه های پـدر بــود... بدتـرین دشمنانم، خواهر و برادر های خودم بودند تنــها دردم، زانو های زخمـی ام بودند. تنـها چیزی که میشکست، اسباب بـازیهایم بـود و معنای خداحافـظ، تا فردا بود…..! saeed
می خواهم برگردم به روزهای کودکی
آن زمان ها که :
پدر تنها قهرمان بود
عشــق، تنـــها در آغوش مادر خلاصه میشد
بالاترین نــقطه ى زمین، شــانه های پـدر بــود
بدتـرین دشمنانم، خواهر و برادر های خودم بودند
تنــها دردم، زانو های زخمـی ام بودند.
تنـها چیزی که میشکست، اسباب بـازیهایم بـود
و معنای خداحافـظ، تا فردا بود…..! 

mary
+ نوشته شده در  یک شنبه 24 آذر 1392برچسب:,ساعت 7:23 بعد از ظهر  توسط saeed ajdadi 

کافه رادیده ای....

کافه های بین راه را میگویم بوی نم وجب به وجبش را گرفته صندلی های تک نفره چای جوشیده... کافی چی سرد و بی روح و بی رمق روی بی انتــها تــریــن جادهای ایــن دنیا در فضای معلق بدون هیچ پناهگاهی "درست مثل دلم من" همیشه تنها و نم کشیده از اشکهایی که روزگار برایم رقم زده درد دارد زندگی . . .ادامه ...

نگاره: ‏کافه را دیده ای !!!

کافه های بین راه را میگویم
بوی نم وجب به وجبش را گرفته 
صندلی های تک نفره
چای جوشیده
کافی چی سرد و بی روح و بی رمق
روی بی انتــها تــریــن جادهای ایــن دنیا
در فضای معلق بدون هیچ پناهگاهی
"درست مثل دلم من"
همیشه تنها و نم کشیده 
از اشکهایی که روزگار برایم رقم زده
درد دارد زندگی . . .‏
+ نوشته شده در  یک شنبه 24 آذر 1392برچسب:,ساعت 7:21 بعد از ظهر  توسط saeed ajdadi 

ما کلاغ ِ قصّه ی ِ این جائیم ... ، نمی بینی نمی رسیم ... ؟! s
نگاره: ‏ما کلاغ ِ قصّه ی ِ این جائیم ... ،

نمی بینی نمی رسیم ... ؟!
m‏
+ نوشته شده در  یک شنبه 24 آذر 1392برچسب:,ساعت 7:20 بعد از ظهر  توسط saeed ajdadi 

گــــاهـــی عکســـی

گــــاهـــی عکســـی را مـــی ســـوزانیــــم
گـــاهـــی عکســـی مـــا را مـــی ســـوزانـــد
گـــاهـــی بـــا دیـــدن یــک عکـــس ســـاعــت هـــا گــریـــه مـــی کنیـــم
گــــاهــی هـــم ســـالهـــا بــا یـــک عکـــس زنـــدگــی مـــی کنیـــم

و ایــــن یعــنی زنـــدگــــــــی

+ نوشته شده در  یک شنبه 24 آذر 1392برچسب:,ساعت 7:16 بعد از ظهر  توسط saeed ajdadi 

آدمــــا خیلـــی

آدمــــا خیلـــی بـــی رحـــم تـــر از اون چیزی هستــــن کـــه فکـــر مــــی کنــــی ... اونقـــدر ظریفــــــــ و راحتـــــــــ... بازیتـــــــــــــ مــــی دن کـــه وقتـــــــــی به خودتــــــــــ میــــــــــای مــــی بینــــی یه مــــرده هستـــــــــی در نقابـــــ یکـــــــ جســــم زنده ...
+ نوشته شده در  یک شنبه 24 آذر 1392برچسب:,ساعت 7:14 بعد از ظهر  توسط saeed ajdadi 

شب هایی

شب هایی هم هستند که دلتنگی بر خستگی غلبه می کند و نتیجه اش می شود بی خوابی ....

+ نوشته شده در  یک شنبه 24 آذر 1392برچسب:,ساعت 7:10 بعد از ظهر  توسط saeed ajdadi 

تمـــــام عشقت

اینکــــه تمـــــام عشقت را به کســـی بدهـــــــی

تضمینـــی بر این نیست کــــه او هــــم ایــــن کار را بکنـــــــد....

+ نوشته شده در  یک شنبه 24 آذر 1392برچسب:,ساعت 7:10 بعد از ظهر  توسط saeed ajdadi 

هي

هي لعنتي ...
خيالـت خيـآل رفتن نـَدارد...
خودَت چه؟
قَصـد آمـَدن نـَداري؟

+ نوشته شده در  یک شنبه 24 آذر 1392برچسب:,ساعت 7:9 بعد از ظهر  توسط saeed ajdadi 

مراقب باشید

مراقب باشید چیز هایی را که دوست دارید بدست اورید و گرنه سرانجام ناچار می شوید چیز هایی را که به دست اورده اید دوست بدارید. "جورج برناردشاو "
نگاره: ‏مراقب باشید چیز هایی را که دوست دارید بدست اورید

و گرنه سرانجام ناچار می شوید 

چیز هایی را که به دست اورده اید دوست بدارید.

"جورج برناردشاو "‏
+ نوشته شده در  یک شنبه 24 آذر 1392برچسب:,ساعت 6:52 بعد از ظهر  توسط saeed ajdadi 

دلم

دلم که تنگ می شود

هوس میکنم بیایم دم خانه ات و داد بزنم :

کجایی خــــــــــــــــدا؟؟!!

+ نوشته شده در  یک شنبه 24 آذر 1392برچسب:,ساعت 6:49 بعد از ظهر  توسط saeed ajdadi 

ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ

ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ

ﺑﯽ ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻆ

ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﺗﺮﮎ ﻧﮑﻦ

ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﯽ ﭼﻪ ﺩﺭﺩ ﺑﺪﯼ ﺍﺳﺖ

ﭘﯿﺮ ﺷﺪﻥ ﺩﺭ ﺧﻢ ﮐﻮﭼﻪ ﻫﺎﯼ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ...

+ نوشته شده در  یک شنبه 24 آذر 1392برچسب:,ساعت 6:47 بعد از ظهر  توسط saeed ajdadi 

من خسته ام ولی

من خسته ام ولی غرورم اجازه نمی دهد بی افتـــــم از پا … حتی تبرهایی كه در ریشه ام گیر كرده اند نگاهم می كنند و می گویند: این درخـــت مــگر چنـــد ســاله اســـت. . .! m
نگاره: ‏من خسته ام ولی غرورم اجازه نمی دهد بی افتـــــم از پا …

حتی تبرهایی كه در ریشه ام گیر كرده اند نگاهم می كنند و می گویند:

این درخـــت مــگر چنـــد ســاله اســـت. . .! 

m‏
+ نوشته شده در  یک شنبه 24 آذر 1392برچسب:,ساعت 6:45 بعد از ظهر  توسط saeed ajdadi 

موهایم

موهایم راآنقدرکوتاه میکنم
تاخاطره انگشتانت راازیاد ببرند
دیری نمی پاید که
خاطراتت دوباره میرویند

+ نوشته شده در  یک شنبه 24 آذر 1392برچسب:,ساعت 6:39 بعد از ظهر  توسط saeed ajdadi 

یه وقتایی

یه وقتایی واقعا لازمه کرکره ی زندگیمونو بکشیم پایین! یه پارچه ی سیاه بزنیم رو درش بنویسیم.. کسی نمرده فقط دلمون گرفته...!

+ نوشته شده در  یک شنبه 24 آذر 1392برچسب:,ساعت 6:36 بعد از ظهر  توسط saeed ajdadi 

می دونید بهشت کجاست

می دونید بهشت کجاست :*یه فضای چند وجب در چند وجب  بین بازوهای کسی که دوستش داری*

+ نوشته شده در  یک شنبه 24 آذر 1392برچسب:,ساعت 6:35 بعد از ظهر  توسط saeed ajdadi 

مهم نیست

مهم نیست بقیه درموردت چی فکرمی کنن، مهم اینه که اونقدر مهمی که میشینن درموردت فکر می کنن!;))
 

+ نوشته شده در  یک شنبه 24 آذر 1392برچسب:,ساعت 6:34 بعد از ظهر  توسط saeed ajdadi 

صفحه قبل 1 ... 8 9 10 11 12 ... 16 صفحه بعد