فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز
فونت زيبا ساز

سلام دنیا

سرگرمی

دل هرزه ای ندارم که از این بوم رو اون بوم بشینه …
دلخوشی آخرش تو بودی …
خاکش کردم
+ نوشته شده در  یک شنبه 13 بهمن 1392برچسب:,ساعت 8:33 بعد از ظهر  توسط saeed ajdadi 

عاشقی

+ نوشته شده در  یک شنبه 13 بهمن 1392برچسب:,ساعت 8:12 بعد از ظهر  توسط saeed ajdadi 

خدا را دوست بدارید

خدا را دوست بدارید

حداقلش این است که یکی را دوست دارید که روزی به او می رسید

+ نوشته شده در  یک شنبه 13 بهمن 1392برچسب:,ساعت 8:11 بعد از ظهر  توسط saeed ajdadi 

اگر از خدا

اگر از خدا بپرسید کیستی؟

در جواب «ما» را معرفی خواهد کرد!

ما بهترین معرف خداییم

آیا اگر از ما بپرسند کیستی؟

خدا را معرفی خواهیم کرد؟

+ نوشته شده در  یک شنبه 13 بهمن 1392برچسب:,ساعت 8:10 بعد از ظهر  توسط saeed ajdadi 

خدایا !

خدایا !

خدایا چگونه تو را بخوانم در حالی که من ، من هستم (با این همه گناه ومعصیت)

وچگونه از رحمت تونا امید شوم درحالی که تو، توهستی (با آن همه لطف و رحمت)

خدایا توآنچنانی که من می خواهم مرا نیز چنان کن که تومی خواهی

+ نوشته شده در  یک شنبه 13 بهمن 1392برچسب:,ساعت 8:9 بعد از ظهر  توسط saeed ajdadi 

بارالها

بارالها

تو نادیده می گیری

من هم نادیده می گیرم

تو خطاهایـم را و من عطاهایت را

+ نوشته شده در  یک شنبه 13 بهمن 1392برچسب:,ساعت 8:8 بعد از ظهر  توسط saeed ajdadi 

ﯾﺎﺩﻣﻪ ﺑﭽﮕﯽ ﻫﺎﻡ

ﯾﺎﺩﻣﻪ ﺑﭽﮕﯽ ﻫﺎﻡ ﻭﻗﺘﯽ ﻣﯽ ﺭﻓﺘﻢ ﺑﻬﺸﺖ ﺯﻫﺮﺍ ﺳﻌﯽ میکردم ﭘﺎﻡ ﺭﻭ ﻗﺒﺮﺍ ﻧﺮﻩ ؛ ﺗﺎ ﺭﻭ ﯾﮑﯿﺸﻮﻥ ﻣﯽ ﺭﻓﺖ ﺟﯿﮕﺮﻡ ﺁﺗﯿﺶ ﻣﯽ ﮔﺮﻓﺖ ؛ ﭼﺸﺎﻣﻮ ﻣﯽ ﺑﺴﺘﻢ و ﺗﻮی ﺩﻟﻢ ﺑﺮﺍﺵ ﺻﻠﻮﺍﺕ ﻣﯽ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻡ …
ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻝ ﮔﺬﺷﺖ ، ﻣﻦ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮ … ﻣﺮﺩﻩ ﻫﺎ ﺑﯿﺸﺘﺮ ، ﻗﺪﯾﻤﯽ ﻫﺎ ﭘﻮﺳﯿﺪﻩ ﺗﺮ و ﺟﺪﯾﺪﯼ ﻫﺎ ﺑﺎ ﺳﻨﮓ ﺷﮑﯿﻞ ﺗﺮ !
ﻧﻤﯽ ﺩﻭﻧﻢ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺭﻭﯼ ﭼﻨﺪﺗﺎ ﻗﺒﺮ ﭘﺎﻡ ﺭﻓﺖ یا ﺑﺮﺍﯼ ﭼﻨﺪﺗﺎشون ﯾﺎﺩﻡ ﺭﻓﺖ ﺻﻠﻮﺍﺕ ﺑﻔﺮﺳﺘﻢ ﺍﻣﺎ ﺭﺍﺳﺘﺶ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﯾﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ : ﻣﺎ ﮐﻪ ﺩﻟﻤﻮﻥ نمیومد ﺣﺘﯽ ﺭﻭﯼ ﻣﺮﺩﻩ ﻫﺎ ﭘﺎ ﺑﺬﺍﺭﯾﻢ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﭼﻘﺪﺭ ﺭﺍﺣﺖ ﺭﻭﯼ ﺯﻧﺪﻩ ﻫﺎ ﻭ ﺍﺣﺴﺎﺳﺸﻮﻥ ﭘﺎ میزﺍﺭﯾﻢ …
ﮐﺎﺵ ﻫﻤﻮﻥ ﺑﭽﻪ ﻣﯽ ﻣﻮﻧﺪﯾم !

+ نوشته شده در  یک شنبه 13 بهمن 1392برچسب:,ساعت 8:7 بعد از ظهر  توسط saeed ajdadi 

خدایا آسمان

خدایا آسمان چه مزه ایست ؟
من که تا به حال فقط زمین خورده ام !
+ نوشته شده در  یک شنبه 13 بهمن 1392برچسب:,ساعت 8:5 بعد از ظهر  توسط saeed ajdadi 

از این تکرار ساعتها

از این تکرار ساعتها
از این بیهوده بودنها
از این بی تاب ماندنها
از این تردیدها
نیرنگها
شکها
خیانتها
از این رنگین کمان سرد آدمها
و از این مرگ باورها و رویاها
پریشانم …
دلم پرواز میخواهد !
+ نوشته شده در  یک شنبه 13 بهمن 1392برچسب:,ساعت 8:4 بعد از ظهر  توسط saeed ajdadi 

خــــدایــا

خــــدایــا یــه بُــــر بــه ایــن زنــدگیــمون بــزن
شایــد دو تــا حکــم افتــاد دستمــون
که هــر نامــــردی آســش رو بــه رخ مــا نکــشــه

+ نوشته شده در  یک شنبه 13 بهمن 1392برچسب:,ساعت 8:3 بعد از ظهر  توسط saeed ajdadi 

بترسید

بترسید از گناه در حضور شاهد

آن هم شاهدی که فردا خودش “قاضی” است . . .

+ نوشته شده در  یک شنبه 13 بهمن 1392برچسب:,ساعت 8:2 بعد از ظهر  توسط saeed ajdadi 

باد با چراغ خاموش کاری ندارد

اگر در سختی هستی , بدان که روشنی . . .
 
+ نوشته شده در  یک شنبه 13 بهمن 1392برچسب:,ساعت 7:56 بعد از ظهر  توسط saeed ajdadi 

چه خوش است

 چه خوش است حال مرغی که قفس ندیده باشد
چه نکوتر آنکه مرغ‍‍ــی ز قفـس پریده باشد
پـر و بـال ما بریدند و در قفـس گشـودند
چه رها چه بسته مرغی که پرش بریده باشد
من از آن یکی گـزیدم که بجـز یکـی ندیدم
که میان جمله خوبان به صفت گزیده باشد
عجب از حبیـبم آید که ملول می نماید
نکند که از رقیبان سـخنی شـنیده باشد
اگر از کسی رسیده است به ما بدی بماند
به کسی مبـاد از ما که بدی رسـیده باشد

+ نوشته شده در  یک شنبه 13 بهمن 1392برچسب:,ساعت 7:33 بعد از ظهر  توسط saeed ajdadi 

زمستان هرچقدر هم سرد باشد ، من در گرمای آغوش تو ظهر تابستان را قدم می زنم !

+ نوشته شده در  شنبه 12 بهمن 1392برچسب:,ساعت 4:17 بعد از ظهر  توسط saeed ajdadi 

ﭘﺴﺮﯼ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﺗﻨﺖ ﺭﺍ ﻋﺮﯾﺎﻥ ﻧﻤﯿﮑﻨﺪ ﺑﺎﻧﻮ !
ﺑﻠﮑﻪ ﻟﺒﺎﺱ ﻋﺮﻭﺱ ﺑﺮ ﺗﻨﺖ ﻣﯿﮑﻨﺪ ...
ﺑﻔﻬﻢ ﻋﺸﻖ ﺍﮔﺮ ﻭﺍﻗﻌﺎ ﻋﺸﻖ ﺑﻮﺩ
ﻟﺬﺕ ﺑﻮﺳﻪ ﺑﺮ ﭘﯿﺸﺎﻧﯽ ﺧﯿﻠﯽ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﻟﺐ ﺩﺍﺩﻥ ﺑ...ﻮﺩ ...
ﺍﮔﺮ ﻋﺸﻖ ﻭﺍﻗﻌﺎ ﺑﺎﺷﺪ ﻫﻤﺎﻥ ﺩﺳﺘﺎﻧﺖ ﺭﺍ ﮐﻪ ﻣﯿﮕﯿﺮﺩ ﺣﺘﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﻟﺤﻈﻪ ﺍﯼ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﺍﺵ ﻣﯿﮑﻨﺪ...
ﻭ ﺍﺯ ﺑﺮﻕ ﭼﺸﻤﺎﻧﺖ ﻣﺴﺖ ﻣﯿﺸﻮﺩ
ﺍﺣﺘﯿﺎﺝ ﺑﻪ ﻫﻢ ﺁﻏﻮﺷﯽ ﻭ ﻫﻤﺨﻮﺍﺑﯽ ﻧﯿﺴﺖ ...
ﺍﮔﺮ ﻋﺸﻘﺖ ﻣﺮﺩﺍﻧﮕﯽ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ
ﺍﺯ ﺩﻭﺭﯼ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ ﻫﻢ ﻟﺬﺕ ﻣﯿﺒﺮﯾﺪ
ﭼﻮﻥ ﻣﻄﻤﺌﻦ ﻫﺴﺘﯽ ﺟﺎﯾﺖ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﻗﻠﺒﺶ ﺛﺎﺑﺖ ﻭ ﺩﺳﺖ ﻧﺨﻮﺭﻧﯿﺴﺖ !!
ﻻﺯﻡ ﻧﯿﺴﺖ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﻫﻔﺖ ﻗﻠﻢ ﺁﺭﺍﯾﺶ ﮐﻨﯽ ﮐﻪ ﻣﺒﺎﺩﺍ ﺧﻮﺷﮑﻠﺘﺮ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺩﻟﺶ ﺭﺍ ﺑﺒﺮﺩ .
ﺧﯿﺎﻟﺖ ﺗﺨﺖ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺑﺎ ﻫﻤﺎﻥ ﻗﯿﺎﻓﻪ ﻭ ﺧﻮﺩ ﻭﺍﻗﻌﯿﺖ ﺣﺎﮐﻢ ﺫﻫﻦ ﺍﻭ ﻫﺴﺘﯽ ...
ﺍﯾﻦ ﻣﻄﻤﺌﻦ ﺑﻮﺩﻥ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﯾﻌﻨﯽ
ﺑﺎﻟﯿﺪﻥ ﺑﻪ ﺧﻮﺩت;
ﮐﻪ یک ﻣﺮﺩﯼ در ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺩﺍﺭﯼ ﺗﺎ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺗﮑﯿﻪ ﮔﺎهت است
ﻭ ﯾﻘﯿﻦ ﺩﺍﺭﯼ ﮐﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺍﻧﺘﺨﺎﺑﺶ ﺗﻮ ﻫﺴﺘﯽ ﻭ
 

ﭘﺴﺮﯼ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﺗﻨﺖ ﺭﺍ ﻋﺮﯾﺎﻥ ﻧﻤﯿﮑﻨﺪ ﺑﺎﻧﻮ !
ﺑﻠﮑﻪ ﻟﺒﺎﺱ ﻋﺮﻭﺱ ﺑﺮ ﺗﻨﺖ ﻣﯿﮑﻨﺪ ...
ﺑﻔﻬﻢ ﻋﺸﻖ ﺍﮔﺮ ﻭﺍﻗﻌﺎ ﻋﺸﻖ ﺑﻮﺩ
ﻟﺬﺕ ﺑﻮﺳﻪ ﺑﺮ ﭘﯿﺸﺎﻧﯽ ﺧﯿﻠﯽ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﻟﺐ ﺩﺍﺩﻥ ﺑ...ﻮﺩ ...
ﺍﮔﺮ ﻋﺸﻖ ﻭﺍﻗﻌﺎ ﺑﺎﺷﺪ ﻫﻤﺎﻥ ﺩﺳﺘﺎﻧﺖ ﺭﺍ ﮐﻪ ﻣﯿﮕﯿﺮﺩ ﺣﺘﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﻟﺤﻈﻪ ﺍﯼ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﺍﺵ ﻣﯿﮑﻨﺪ
ﻭ ﺍﺯ ﺑﺮﻕ ﭼﺸﻤﺎﻧﺖ ﻣﺴﺖ ﻣﯿﺸﻮﺩ
ﺍﺣﺘﯿﺎﺝ ﺑﻪ ﻫﻢ ﺁﻏﻮﺷﯽ ﻭ ﻫﻤﺨﻮﺍﺑﯽ ﻧﯿﺴﺖ ...
ﺍﮔﺮ ﻋﺸﻘﺖ ﻣﺮﺩﺍﻧﮕﯽ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ
ﺍﺯ ﺩﻭﺭﯼ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ ﻫﻢ ﻟﺬﺕ ﻣﯿﺒﺮﯾﺪ
ﭼﻮﻥ ﻣﻄﻤﺌﻦ ﻫﺴﺘﯽ ﺟﺎﯾﺖ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﻗﻠﺒﺶ ﺛﺎﺑﺖ ﻭ ﺩﺳﺖ ﻧﺨﻮﺭﻧﯿﺴﺖ !!
ﻻﺯﻡ ﻧﯿﺴﺖ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﻫﻔﺖ ﻗﻠﻢ ﺁﺭﺍﯾﺶ ﮐﻨﯽ ﮐﻪ ﻣﺒﺎﺩﺍ ﺧﻮﺷﮑﻠﺘﺮ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺩﻟﺶ ﺭﺍ ﺑﺒﺮﺩ .
ﺧﯿﺎﻟﺖ ﺗﺨﺖ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺑﺎ ﻫﻤﺎﻥ ﻗﯿﺎﻓﻪ ﻭ ﺧﻮﺩ ﻭﺍﻗﻌﯿﺖ ﺣﺎﮐﻢ ﺫﻫﻦ ﺍﻭ ﻫﺴﺘﯽ ...
ﺍﯾﻦ ﻣﻄﻤﺌﻦ ﺑﻮﺩﻥ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﯾﻌﻨﯽ
ﺑﺎﻟﯿﺪﻥ ﺑﻪ ﺧﻮﺩت;
ﮐﻪ یک ﻣﺮﺩﯼ در ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺩﺍﺭﯼ ﺗﺎ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺗﮑﯿﻪ ﮔﺎهت است
ﻭ ﯾﻘﯿﻦ ﺩﺍﺭﯼ ﮐﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺍﻧﺘﺨﺎﺑﺶ ﺗﻮ ﻫﺴﺘﯽ ﻭ

+ نوشته شده در  شنبه 12 بهمن 1392برچسب:,ساعت 4:14 بعد از ظهر  توسط saeed ajdadi 

نمی دانم چشمانت با من چه میکند ؟ فقط وقتی که نگاهم میکنی چنان دلم از شیطنت نگاهت می لرزد که حس میکنم چقدر زیباست فدا شدن برای چشمهایی که تمام دنیاست …

s&m

+ نوشته شده در  شنبه 12 بهمن 1392برچسب:,ساعت 4:8 بعد از ظهر  توسط saeed ajdadi 

سلامتی اونایی

سلامتی اونایی که اول فکر کردیم یک رنگن ولی بعد فهمیدیم
مداد رنگی 46 رنگن !
سلامتی اونی که دنیا رو حریفه ، ولی با اشک مادر له میشه !
به سلامتی تمام پیام هایی که نوشتیم ولی ارسال نکردیم !
به سلامتی اونایی که دلشون مثل ورقه شاگرد تنبلا پاک و سفیده !
به سلامتی همراه اول که اولین نفریه که تولدتو بهت تبریک میگه !
به سلامتی خیاطی که نمیدونه دل تنگشو کجا ببره

+ نوشته شده در  شنبه 12 بهمن 1392برچسب:,ساعت 4:5 بعد از ظهر  توسط saeed ajdadi 

آب زیر کاه باش

آب زیر کاه باش ؛ تا بهت اعتماد کنند....!!
بی غیرت باش ؛ تا آزادی حس کنند ....!!
خیانت هایشان را نبین ؛ تا آرام باشند ....!!
کذب بگو ؛ تا عاشقت شوند........!!
هرچه نداری بگو دارم , هر چی داری بگو بهترینش را دارم ....!!...
اگر ساده ای ؛
اگر راست گویی ؛
اگر باوفایی ....
اگر با غیرتی !
اگر یک رنگی ....
همیشه تنهایی ... !!!

همیشه تنها!!
+ نوشته شده در  شنبه 12 بهمن 1392برچسب:,ساعت 4:4 بعد از ظهر  توسط saeed ajdadi 

بعضیا

بعضیا میتونن خودشون رو گاو فرض کنند!
اما نمیتونن دل مارو طویله حساب کنند….

+ نوشته شده در  شنبه 12 بهمن 1392برچسب:,ساعت 4:3 بعد از ظهر  توسط saeed ajdadi 

شاید

شاید …..بعد از تو راه را عوضی بروم
اما خوشحالم
با عوضی راه نمی روم ………

+ نوشته شده در  شنبه 12 بهمن 1392برچسب:,ساعت 4:3 بعد از ظهر  توسط saeed ajdadi 

من و تو خیلی

من و تو خیلی کارها به دنیا بدهکاریم…!
مثل یک عکس دو نفره…
یا چرخ زدن بی دلیل در خیابان…
یا بستنی خوردن در یک روز برفی…!
حتی…....
چاپ کردن عکس دو نفره…
مریض شدن و گلودرد به خاطر بستنی روز برفی…!
بیبن…!
من و تو خیلی کار داریم…
من و تو حتی آشناییمان را به دنیا بدهکاریم…
.
+ نوشته شده در  شنبه 12 بهمن 1392برچسب:,ساعت 3:57 بعد از ظهر  توسط saeed ajdadi 

I am Very Very HappY friendS
... s  &  m...

i am very happy friendS...<3  <3  <3 :* :* :*
R... & K... <3

+ نوشته شده در  شنبه 12 بهمن 1392برچسب:,ساعت 3:43 بعد از ظهر  توسط saeed ajdadi 

این نسل بدون شک نقش قابل توجهی در ضرب المثلهای نسل اینده ایفا خواهد کرد...شاید یکی از ضرب المثلهاشون در مورد نسل ما این باشه..
" یه وقت نکنیم یه جور" که بشیم اون جور"....

+ نوشته شده در  شنبه 12 بهمن 1392برچسب:,ساعت 3:41 بعد از ظهر  توسط saeed ajdadi 

به کســـی کــه دوستـــش

به کســـی کــه دوستـــش داری بگـــو که چــــقدر بهـــش علاقــــه داری و چقدر در زندگــــی براش ارزش قائــل هســــتی
چون زمانــــی که از دستـــش بدی،مهــــم نیست که چقــــدر بلنـــد فریــــاد بزنی
اون دیـــگر صدایـــت را نخواهــــد شنید !!

به کســـی کــه دوستـــش داری بگـــو که چــــقدر بهـــش علاقــــه داری و چقدر در زندگــــی براش ارزش قائــل هســــتی
چون زمانــــی که از دستـــش بدی،مهــــم نیست که چقــــدر بلنـــد فریــــاد بزنی
اون دیـــگر صدایـــت را نخواهــــد شنید !!

+ نوشته شده در  شنبه 12 بهمن 1392برچسب:,ساعت 3:39 بعد از ظهر  توسط saeed ajdadi 

همه چیزهای از دست رفته
یک روز برمیگردند ،
اما درست وقتی که
.
.
.
یاد میگیریم بدون آنها زندگی کنیم !

 

همه چیزهای از دست رفته
یک روز برمیگردند ،
اما درست وقتی که
.
.
.
یاد میگیریم بدون آنها زندگی کنیم !

+ نوشته شده در  شنبه 12 بهمن 1392برچسب:,ساعت 3:38 بعد از ظهر  توسط saeed ajdadi 

ﯾــﺎﺩ ﺍﻭﻥ ﺭﻭﺯﺍﯾــﯽ ﺑﺨﯿــــﺮ ﮐــﻪ ﻓﮑــﺮ ﻣﯿــﮑــﺮﺩﻡ،

ﺗﻨﻬــﺎﯾﯽ ﯾﻌﻨــﯽ ﻭﻗﺘــﯽ ﮐــﻪ ﻓﻘــﻂ ﮐﺴــﯽ ﺧــﻮﻧﻪ ﻧﯿﺴــﺖ . . .

+ نوشته شده در  شنبه 12 بهمن 1392برچسب:,ساعت 3:36 بعد از ظهر  توسط saeed ajdadi 

لمس تن تو
شهوت است و گناه
حتی اگر خدا عقدمان را ببندد
داغیِ لبت، جهنم من است
حتی اگر فرشتگان سرود نیکبختی بخوانند...
هم آغوشی با تو ، هم خوابگیِ چرک آلودی ست
حتی اگر خانه ی خدا خوابگاهمان باشد
فرزندمان، حرام نطفه ترین کودک زمین است
حتی اگر تو مریم باشی و من روح القدس
خاتون من!
حتی اگر هزار سال عاشق تو باشم،
یک بوسه
ـ یک نگاه حتی -
حرامم باد !
اگر تو عاشق من نباشی
+ نوشته شده در  شنبه 12 بهمن 1392برچسب:,ساعت 3:35 بعد از ظهر  توسط saeed ajdadi 

بعضیا از دور مثل یه دیوار میمونن که فکر میکنی میشه رفت و بهشون تکیه داد ...

ولی وقتی نزدیکشون میشی میبینی اون قدر کثیف و سیاهن که حتی نمیشه بهشون دست بزنی !

+ نوشته شده در  شنبه 12 بهمن 1392برچسب:,ساعت 3:33 بعد از ظهر  توسط saeed ajdadi 

ميخواهم به گذشته سفركنم و تاهميشه آنجا بمانم
ميخواهم حس خوب دوست داشتن را دوباره تجربه كنم
خنده اي ازته دل
گفتگويي بدون دلهره بدون جنگ
يك آرامش ...
آنجا كه توهنوزخوبي
هنوزعاشقي
آنجا كه ميتوان بايك لبخند خوشبختي را درآغوش كشي
+ نوشته شده در  شنبه 12 بهمن 1392برچسب:,ساعت 3:33 بعد از ظهر  توسط saeed ajdadi 

بالاخره نمردیمو تو این دنیا یچیزی شدیم...

فراموش !

+ نوشته شده در  شنبه 12 بهمن 1392برچسب:,ساعت 3:26 بعد از ظهر  توسط saeed ajdadi 

اگه به یــــــه نفر قول دادے باهــــــاش بمونے ...
دیگه حق ندارے چراغ امیــــــد دلشو خــــــاموش کنے ...
رو حرفــــــت باش و عاشقش بــــــاش...
مطمــــــئن باش دنیــــــاشو به پات میریزه ........         اگه به یــــــه نفر قول دادے باهــــــاش بمونے ...
دیگه حق ندارے چراغ امیــــــد دلشو خــــــاموش کنے ...
رو حرفــــــت باش و عاشقش بــــــاش...
مطمــــــئن باش دنیــــــاشو به پات میریزه ......
+ نوشته شده در  شنبه 12 بهمن 1392برچسب:,ساعت 3:22 بعد از ظهر  توسط saeed ajdadi 

ﻗـﺒـﻮﻝ ﻧﯿــﺴـﺖ . . .

ﻗـﺒـﻮﻝ ﻧﯿــﺴـﺖ . . .
ﺍﯾـﻦ ﺑـﺎﺭ ﺗـﻮ ﭼـﺸـﻢ ﺑـﮕـﺬﺍﺭ،
ﻣــﻦ ﻓـﺮﺍﻣـﻮﺷـﺖ ﻣـﯽ ﮐﻨـﻢ . . .
ﻓـﻘـﻂ ﺗـﺎ ﺻـﺪ ﺑـﺸـﻤـﺎﺭ . . .
ﺁﻫــﺴـﺘﻪ ﺁﻫــﺴـﺘﻪ . . ....
ﺭﺍﺳـﺘـﯽ . .! .
ﻣـﻦ ﺑـﺎﺯﯼ ﺭﺍ ﺧـﻮﺏ ﻧـﻤـﯽ ﺩﺍﻧـﻢ . . .
ﺧﻮﺩﻡ ﺭﺍ ﺑﺎﯾﺪ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﮐﻨﻢ ﯾﺎ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺭﺍ؟
ﺗـﻮ ﺭﺍ ﻓـﺮﺍﻣـﻮﺵ ﮐـﻨـﻢ ﯾـﺎ ﺧـﺎﻃـﺮﻩ ﺭﺍ . . . ؟ !
.
.
.
ﺧﺴﺘﻪ ﺷﺪﻡ !
ﺍﯾـﻦ ﺑـﺎﺯﯼ ﮐـﯽ ﺗـﻤـﺎﻡ ﻣـﯽ ﺷـﻮﺩ
+ نوشته شده در  شنبه 12 بهمن 1392برچسب:,ساعت 3:21 بعد از ظهر  توسط saeed ajdadi 

دلم می لرزد...

دلم می لرزد...
وقتی صدایت
با نام من...
عشق بازی میکند!

دلم می لرزد...
وقتی صدایت
با نام من...
عشق بازی میکند!

+ نوشته شده در  شنبه 12 بهمن 1392برچسب:,ساعت 3:20 بعد از ظهر  توسط saeed ajdadi 

فراموش نکن

فراموش نکن؛
قطاری که از ریل خارج شده، ممکن است آزاد باشد؛
ولی راه به جایی نخواهد برد...!

+ نوشته شده در  پنج شنبه 5 دی 1392برچسب:,ساعت 11:26 بعد از ظهر  توسط saeed ajdadi 

رگم

رگم را بخاطرش زدم ...

                       اما وقتی ازکنارم رد شد,

گفت:فقر چه کارهایی که نمیکند!

+ نوشته شده در  دو شنبه 2 دی 1392برچسب:,ساعت 10:42 قبل از ظهر  توسط saeed ajdadi 

تنها کسی که لبخندمرامیخواست عکاس بود...

که آن هم پولش راگرفت ورفت!

 


+ نوشته شده در  دو شنبه 2 دی 1392برچسب:,ساعت 10:35 قبل از ظهر  توسط saeed ajdadi 

مذرت

عکس

+ نوشته شده در  یک شنبه 1 دی 1392برچسب:,ساعت 11:35 بعد از ظهر  توسط saeed ajdadi 

بامن قدم بزن

عکس

+ نوشته شده در  یک شنبه 1 دی 1392برچسب:,ساعت 11:35 بعد از ظهر  توسط saeed ajdadi 

بیشتر

عکس

+ نوشته شده در  یک شنبه 1 دی 1392برچسب:,ساعت 11:34 بعد از ظهر  توسط saeed ajdadi 

اشراف

نگاره: ‏<3‏

+ نوشته شده در  یک شنبه 1 دی 1392برچسب:,ساعت 11:33 بعد از ظهر  توسط saeed ajdadi 

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 16 صفحه بعد