فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز
فونت زيبا ساز
فراموش نکن

سلام دنیا

سرگرمی

فراموش نکن

فراموش نکن؛
قطاری که از ریل خارج شده، ممکن است آزاد باشد؛
ولی راه به جایی نخواهد برد...!

+ نوشته شده در  پنج شنبه 5 دی 1392برچسب:,ساعت 11:26 بعد از ظهر  توسط saeed ajdadi 

رگم

رگم را بخاطرش زدم ...

                       اما وقتی ازکنارم رد شد,

گفت:فقر چه کارهایی که نمیکند!

+ نوشته شده در  دو شنبه 2 دی 1392برچسب:,ساعت 10:42 قبل از ظهر  توسط saeed ajdadi 

تنها کسی که لبخندمرامیخواست عکاس بود...

که آن هم پولش راگرفت ورفت!

 


+ نوشته شده در  دو شنبه 2 دی 1392برچسب:,ساعت 10:35 قبل از ظهر  توسط saeed ajdadi 

مذرت

عکس

+ نوشته شده در  یک شنبه 1 دی 1392برچسب:,ساعت 11:35 بعد از ظهر  توسط saeed ajdadi 

بامن قدم بزن

عکس

+ نوشته شده در  یک شنبه 1 دی 1392برچسب:,ساعت 11:35 بعد از ظهر  توسط saeed ajdadi 

بیشتر

عکس

+ نوشته شده در  یک شنبه 1 دی 1392برچسب:,ساعت 11:34 بعد از ظهر  توسط saeed ajdadi 

اشراف

نگاره: ‏<3‏

+ نوشته شده در  یک شنبه 1 دی 1392برچسب:,ساعت 11:33 بعد از ظهر  توسط saeed ajdadi 

ﭼﻪ ﺳﺨﺘﻪ

ﭼﻪ ﺳﺨﺘﻪ ﺩﻟﺘﻨﮓ ﺻﺪﺍﯾﯽ ﺑﺎﺷﯽ ﮐﻪ ﺑﻬﺶ ﻗﻮﻝ ﺩﺍﺩﯼ
ﻫﯿﭽﻮﻗﺖ ﻣﺰﺍﺣﻤﺶ ﻧﺸﯽ !!!
نگاره: ‏ﭼﻪ ﺳﺨﺘﻪ ﺩﻟﺘﻨﮓ ﺻﺪﺍﯾﯽ ﺑﺎﺷﯽ ﮐﻪ ﺑﻬﺶ ﻗﻮﻝ ﺩﺍﺩﯼ
ﻫﯿﭽﻮﻗﺖ ﻣﺰﺍﺣﻤﺶ ﻧﺸﯽ !!!‏
+ نوشته شده در  یک شنبه 1 دی 1392برچسب:,ساعت 11:31 بعد از ظهر  توسط saeed ajdadi 

ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ

ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﺧﯿﺎﻧﺖ ﻧﮑﻨﯿﺪ،

ﺍﮔﻪ ﺑﺎﻫﺎﺵ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﻧﯿﺴﺘﯿﻦ ﺗﺮﮐﺶ ﮐﻨﯿﺪ،

ﻫﻤﯿﻦ !

ﺧﯿﻠﯽ ﺳﺎﺩﻩ ﺍﺱ ....

ﺧﯿﺎﻧﺖ ﺩﺭﺩ ﺩﺍﺭﻩ، ﺑﺎﻋﺚ ﻣﯿﺸﻪ ﻃﺮﻑ ﻓﮑﺮﮐﻨﻪ ﺑﯽ

ﺍﺭﺯﺷﻪ، ﺍﺻﻦ ﻧﺎﺑﻮﺩﺵ ﻣﯿﮑﻨﯿﺪ !!

ﻧﮑﻨﯿﺪ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭﻭ، ﺧﯿﺎﻧﺖ ﻧﮑﻨﯿﺪ ..

M3hRad
نگاره: ‏ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﺧﯿﺎﻧﺖ ﻧﮑﻨﯿﺪ،

ﺍﮔﻪ ﺑﺎﻫﺎﺵ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﻧﯿﺴﺘﯿﻦ ﺗﺮﮐﺶ ﮐﻨﯿﺪ،

ﻫﻤﯿﻦ !

ﺧﯿﻠﯽ ﺳﺎﺩﻩ ﺍﺱ ....

ﺧﯿﺎﻧﺖ ﺩﺭﺩ ﺩﺍﺭﻩ، ﺑﺎﻋﺚ ﻣﯿﺸﻪ ﻃﺮﻑ ﻓﮑﺮﮐﻨﻪ ﺑﯽ

ﺍﺭﺯﺷﻪ، ﺍﺻﻦ ﻧﺎﺑﻮﺩﺵ ﻣﯿﮑﻨﯿﺪ !!

ﻧﮑﻨﯿﺪ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭﻭ، ﺧﯿﺎﻧﺖ ﻧﮑﻨﯿﺪ ..

M3hRad‏
 
+ نوشته شده در  یک شنبه 1 دی 1392برچسب:,ساعت 11:30 بعد از ظهر  توسط saeed ajdadi 

خدایا!

خدایا!
چه لذت بخش است گذر نسیم یاد تو بر دلها و چه زیباست پرواز پرنده خاطره تو بر قلبها و چه شیرین است پیمودن اندیشه در جاده ی غیب ها بسوی تو.
چه روح می بخشد گام زدن در مسیر عرفان تو و چه جان می دهد ایمان به غیب تو.
نگاره: ‏خدایا!
چه لذت بخش است گذر نسیم یاد تو بر دلها و چه زیباست پرواز پرنده خاطره تو بر قلبها و چه شیرین است پیمودن اندیشه در جاده ی غیب ها بسوی تو.
چه روح می بخشد گام زدن در مسیر عرفان تو و چه جان می دهد ایمان به غیب تو.‏
+ نوشته شده در  یک شنبه 1 دی 1392برچسب:,ساعت 11:27 بعد از ظهر  توسط saeed ajdadi 

برای شکستن

برای شکستن این سکوت طلسم شده ؛
نیازی به ورد و جادو نیست ...!
...
..
.
یک \"دوستت دارم\" کفایت می کند ...!
.
نگاره: ‏برای شکستن این سکوت طلسم شده ؛
 نیازی به ورد و جادو نیست ...!
 ...
 ..
 .
 یک \"دوستت دارم\" کفایت می کند ...!
.‏
+ نوشته شده در  یک شنبه 1 دی 1392برچسب:,ساعت 11:27 بعد از ظهر  توسط saeed ajdadi 

تـنــهـا تـرسـم

تـنــهـا تـرسـم از اون دنـیـا
ایـنـه کـه ......
آدمـــای ِ ایــن دنــیـــــــــــا
مــیــان اون دنــیـــــــــــا ... !!
.
نگاره: ‏تـنــهـا تـرسـم از اون دنـیـا
ایـنـه کـه ......
آدمـــای ِ ایــن دنــیـــــــــــا
مــیــان اون دنــیـــــــــــا ... !!
.‏
+ نوشته شده در  یک شنبه 1 دی 1392برچسب:,ساعت 11:26 بعد از ظهر  توسط saeed ajdadi 

انتظار را از کوچه های

انتظار را از کوچه های ِ بن بست بیاموز 
که دل خوش به تماشای ِ هیچ رهگذری نیستند 
چشم به راه آمدن ِ کسی می نشینند که
اگر بیاید ، ماندنی ست
.
نگاره: ‏انتظار را از کوچه های ِ بن بست بیاموز 
که دل خوش به تماشای ِ هیچ رهگذری نیستند 
چشم به راه آمدن ِ کسی می نشینند که
اگر بیاید ، ماندنی ست
.‏
+ نوشته شده در  یک شنبه 1 دی 1392برچسب:,ساعت 11:23 بعد از ظهر  توسط saeed ajdadi 

گاهي برای

عکس

+ نوشته شده در  یک شنبه 1 دی 1392برچسب:,ساعت 11:23 بعد از ظهر  توسط saeed ajdadi 

عاشقی خسته ام از عشق جدایم نکنید

عاشقی خسته ام از عشق جدایم نکنید

جز همان عاشق دل خسته صدایم نکنید

سالهاست که از آتش عشق سوخته ام

باز هم همسفر خاطره هایم نکنید

دل من با غم جانان گره خورده دگر

آرزوی شب پیوند برایم نکنید

بگذارید بمیرم ز پریشانی خویش

تا دم مرگ از این درد جدایم نکنید

به خدا عشق گناه نیست عزیزان آخر

در میان همه انگشت نمایم نکنید.....!!
نگاره: ‏عاشقی خسته ام از عشق جدایم نکنید

جز همان عاشق دل خسته صدایم نکنید

سالهاست که از آتش عشق سوخته ام

باز هم همسفر خاطره هایم نکنید

دل من با غم جانان گره خورده دگر

آرزوی شب پیوند برایم نکنید

بگذارید بمیرم ز پریشانی خویش

تا دم مرگ از این درد جدایم نکنید

به خدا عشق گناه نیست عزیزان آخر

در میان همه انگشت نمایم نکنید.....!!‏
+ نوشته شده در  یک شنبه 1 دی 1392برچسب:,ساعت 11:21 بعد از ظهر  توسط saeed ajdadi 

زندگی کوتاه است

عکس

+ نوشته شده در  یک شنبه 1 دی 1392برچسب:,ساعت 11:20 بعد از ظهر  توسط saeed ajdadi 

دیوار احساس

دیوار احساس من را،

همه …

کوتاه می پندارند،

اما چه می دانند،

در پس این دیوار کوتاه،

زمینش عمق فراوان دارد …
نگاره: ‏دیوار احساس من را،

همه …

کوتاه می پندارند،

اما چه می دانند،

در پس این دیوار کوتاه،

زمینش عمق فراوان دارد …‏
+ نوشته شده در  یک شنبه 1 دی 1392برچسب:,ساعت 11:16 بعد از ظهر  توسط saeed ajdadi 

آدما گاهی لازمه

آدما گاهی لازمه

چند وقت کرکرشونو بکشن پایین

یه پارچه سیاه بزنن درش و بنویسن :

کسی نمرده.

فقط دلم گرفته.....
نگاره: ‏آدما گاهی لازمه

چند وقت کرکرشونو بکشن پایین

یه پارچه سیاه بزنن درش و بنویسن :

کسی نمرده.

فقط دلم گرفته.....‏
 
+ نوشته شده در  یک شنبه 1 دی 1392برچسب:,ساعت 11:15 بعد از ظهر  توسط saeed ajdadi 

ﺳﻼﻣﺘﯿﻪ ﭘﺴﺮﯼ

ﺳﻼﻣﺘﯿﻪ ﭘﺴﺮﯼ ﮐﻪ ﺭﻓﯿﻘﺶ ﺑﻬﺶ
ﮔﻔﺖ ﺍﻭﻧﻮﺭﻭ ﺑﺒﯿﻦ . . .

ﮔﻔﺖ: ﻣﻦ ﺑﻪ ﻋﺸﻘﻢ ﻗﻮﻝ ﺩﺍﺩﻡ ﭼﺸﻢ
ﭼﺮﻭﻧﯽ ﻧﮑﻨﻢ

ﺩﻭﺳﺘﺶ ﮔﻔﺖ ﻧﻪ ﺭﻓﯿﻖ، ﺍﻭﻧﻮﺭﻭ ﺑﺒﯿﻦ
ﺍﻭﻥ ﭘﺴﺮﻩ ﮐﯿﻪ ﺑﺎ ﻋﺸﻘﺖ

+ نوشته شده در  یک شنبه 1 دی 1392برچسب:,ساعت 11:15 بعد از ظهر  توسط saeed ajdadi 

از تنهايي

از تنهايي متنفرم ....
از بودن با كسي هم هراس دارم. . .

+ نوشته شده در  یک شنبه 1 دی 1392برچسب:,ساعت 11:14 بعد از ظهر  توسط saeed ajdadi 

با " سر "

با " سر " زمین خوردن زیباست ، اگر :

هدف بوسیدن خاک کف پای مادر باشد

+ نوشته شده در  یک شنبه 1 دی 1392برچسب:,ساعت 11:14 بعد از ظهر  توسط saeed ajdadi 

تنهایی

تنهایی

شاخه ی درختی ست پشت پنجره ام

گاهی لباس برگ می پوشد

گاهی لباس برف

اما همیشه هست...

+ نوشته شده در  یک شنبه 1 دی 1392برچسب:,ساعت 11:13 بعد از ظهر  توسط saeed ajdadi 

متنفّرم از خودم...

متنفّرم از خودم...
که همیشه نگران کسایی میشم،
که اگه بمیرم هم نگرانم نمیشن.......! 

+ نوشته شده در  یک شنبه 1 دی 1392برچسب:,ساعت 11:13 بعد از ظهر  توسط saeed ajdadi 

اگر کسی

عکس

+ نوشته شده در  یک شنبه 1 دی 1392برچسب:,ساعت 11:12 بعد از ظهر  توسط saeed ajdadi 

چقدر تنهایی خوب

چقدر تنهایی خوب است وقتی عشق هایی را میبینم که به دروغ دست یکدیگر را می فشارند.

+ نوشته شده در  یک شنبه 1 دی 1392برچسب:,ساعت 11:12 بعد از ظهر  توسط saeed ajdadi 

مهمنیست

عکس

+ نوشته شده در  یک شنبه 1 دی 1392برچسب:,ساعت 11:11 بعد از ظهر  توسط saeed ajdadi 

همیشه که

همیشه که باشی، خسته می شوند؛

مردمانی که اگر نباشی، می گویند: بی معرفتی ...

+ نوشته شده در  یک شنبه 1 دی 1392برچسب:,ساعت 11:10 بعد از ظهر  توسط saeed ajdadi 

وقتی رفت...

وقتی رفت...
گفت: تو را هم میبرم!
با خوشحالی گفتم کجا؟؟
گفت: از یادم...

+ نوشته شده در  یک شنبه 1 دی 1392برچسب:,ساعت 11:10 بعد از ظهر  توسط saeed ajdadi 

بهای سنگین

عکس

+ نوشته شده در  یک شنبه 1 دی 1392برچسب:,ساعت 11:5 بعد از ظهر  توسط saeed ajdadi 

آریو برزن، دلاوری که طعم شکست را به اسکندر چشاند.

آریو برزن، دلاوری که طعم شکست را به اسکندر چشاند.

آریوبرزن یکی از سرداران بزرگ تاریخ ایران است که در برابر یورش اسکندر مقدونی به ایران زمین، دلیرانه از سرزمین خود پاسداری کرد و در این راه جان باخت و حماسه‌ی «در بند پارس» یا «دروازه پارس» را از خود در تاریخ به یادگار گذاشته است.
«اسکندر مقدونی» در سال 331 پیش از زادروز، پس از پیروزی در سومین جنگ خود با ایرانیان «گوگامل» (Gaugamele) [پیشتر به اشتباه آن را اربیل (Arbela) می‌خواندند] و شکست پایانی ایران، بر بابل و شوش و استخر چیرگی یافت و برای دست یافتن به پارسه، پایتخت ایران روانه این شهر گردید.

اسکندر برای فتح پارسه سپاهیان خود را به دو پاره بخش کرد: بخشی به فرماندهی «پارمن یونوس» از راه جلگه «رامهرمز و بهبهان» به سوی پارسه روان شد و خود اسکندر با سپاهان سبک اسلحه راه کوهستان (کوه کهکیلویه) را در پیش گرفت و در تنگه‌های در بند پارس (برخی آنرا تنگ تک‌آب و گروهی آن را تنگ آری کنونی می‌دانند،) با مقاومت ایرانیان روبرو گردید. 
در جنگ دربند پارس آخرین پاسداران ایران با شماری اندک به فرماندهی «آریوبرزن» دربرابر سپاهیان پرشمار اسکندر دلاورانه دفاع کردند و سپاهیان مقدونی را ناچار به پس نشینی نمودند. با وجود آریوبرزن و پاسداران تنگه‌های پارس، گذشتن سپاهیان اسکندر از این تنگه‌های کوهستانی امکان‌پذیر نبود. ازاین رو اسکندر به نقشه جنگی ایرانیان درجنگ «ترموپیل» (Thermopyle) متوسل شد و با کمک یک اسیر یونانی از بیراهه و گذر از راه‌های سخت کوهستانی خود را به پشت نگهبانان ایرانی رساند و آنان را در محاصره گرفت.
آریوبرزن با ۴۰ سوار و ۵۰۰۰ پیاده و وارد کردن تلفات سنگین به دشمن، خط محاصره را شکست و برای یاری به پایتخت به سوی پارسه (Persepolis) شتافت. ولی سپاهیانی که به دستور اسکندر از راه جلگه به طرف پارسه رفته بودند، پیش از رسیدن او به پایتخت، به پارسه (تخت جمشید) دست یافته بودند. آریوبرزن با وجود واژگونی پایتخت و در حالی که سخت در تعقیب سپاهیان دشمن بود، حاضر به تسلیم نشد و آنقدر در پیکار با دشمن پافشرد تا گذشته از خود او. همه یارانش از پای درافتادند و جنگ هنگامی به پایان رسید که آخرین سرباز پارسی زیر فرمان آریوبرزن به خاک افتاده بود.
یوتاب (به معنی درخشنده و بی‌مانند) خواهر آریوبرزن نیز فرماندهی بخشی از سپاهیان برادر را برعهده داشت و در کوه‌ها راه را بر اسکندر بست. یوتاب همراه برادر چنان جنگید تا هر دو کشته شدند و نامی جاوید از خود برجای گذاشتند.
اسکندر پس از پیروزی بر آریوبرزن آن اسیر یونانی را هم به جرم خیانت کشت.

ایستادگی آریوبرزن یکی از چند ایستادگی انگشت شمار در برابر سپاه اسکندر بود. او در نبرد با اسکندر شجاعانه جنگید و او یکی از دلیران ایرانی بود.
 

وطن را لاله های سر نگون است

   زیاد آریو برزن غرق خون است

 

ایران سرزمین جاودانگی چرا که جان داده است در راه آزادگی

هرگز نرود زیر یوق بیگانه بدین سادگی


مانده جاودان یا با زور سرنیزه و شمشیر و زوبین

و یا بهرگیری ز خرد فرهنگ و دانش مردمان پاک دین


به راستی که هیچ جاودانگی وجود ندارد مگر زان که بهای اشا خویش بپردازد و این میهن پرداخته چه فراوان که پاینده مانده این گونه آسان. همواره باید بر پای نهال آب ریخت تا درختی پر مایه شود. این ابر درخت که نام ایران باشد، بداده است خون‌های فراوان بر پای نهال خویش که اینگونه چون سروی بلند رو به آسمان ایزد و نیزه‌ای در چشم دشمن ماندنی شده است.

نخستین خون را فرزند شاه سیامک پاک بداد است در راه میهن و واپسین را جوانان نیک سرشت در هشت سال جنگ تحمیلی و نابرابر تا بدرخشد نام این بوستان در جهان آری ایران جاودانه بمان که جاودانگی شایسته‌ی توست.
یکی از این جاودانگان جان باخته «آریو برزن» آزادی خواه است که مرگ به جنگ را به از زندگی به ننگ دانست و درود بر روان اندیشه‌ی پاک او که در زمانی که داریوش سوم یکی پس از دیگری شهرهای مادر زمین را راه می‌کرد و پا به فرار گذارده بود [شاید بتوان گفت که داریوش سوم پادشاه ترسویی بوده، زیرا با کوچکترین دشواری و شاید چیزهایی که ما نمی‌دانیم؛ به مکان‌های دیگر پناه می‌برده است. برخی از آنها هم برای گردآوری سپاهی دیگر بوده است. ولی اگر این چنین هم باشد می‌توان گفت او پیش‌بینی همه چیز را می‌کرده است. برای یک پادشاه بسیار سخت است که نامش در زمان شکست دربرابر یک کشور یا گروه دیگر در تاریخ جاودان بماند.] و در پی آن، شاه بی‌تدبیر گجسته مقدونی (اسکندر) ایران را ویران می‌کرد؛ فریاد آزادی ایران بر افراشت و شکست سختی بر وجود سپاه آن جهان خواه به وجود آورد.
 

همان هنگام که ایران زمین باز بی‌یاور شد

سوشیانتی دگر سر بر آفراشت و فریاد آورد 
 

دریغ است که ایران ویران شود

کنام پلنگان و شیران شود 
 

زمانی که آگاهی یاوت که مقدونی جهان خواه از شوش به راه افتاده تا از راه اهواز و بهبهان (استان خوزستان کنونی ) به سوی پارس رود، آریو برزن با ۲۵ هزار تن از همرزمان خویش به بند پارس رفته در آنجا کمین کرده و چشم به راه دشمن سرزمین مقدس ایران ماند. در دربند پارس این دلیران چنان گرمابه‌ای از خون بپا کردند که اسکندر گجستک نخستین شکست خویش را پذیرفت و هنگامی که آن چوپان ناآگاه راه پنهان را به اسکندر نشان داد و مقدونی آریو برزن را دور زد و محاصر کرد باز فریاد این آزادگان این بود.
 

همه روی یکسر به جنگ آوریم

جهان بر بد اندیش تنگ آوریم
 

همه سر به تن کشتن دهیم

از آن به که کشور به دشمن دهیم


همه یکدل و یک زبان به قلب سپاه مقدونی تاختند و حلقه ی محاصر را شکستند و در آن دم که پیام آمد که پارسه در خطر است، وی باز به سوی پایتخت شتابان روان شد. به سوی همان جنگ نابرابر. راهی که پایانش را نیک می‌دانست. آری پارسه مقصدی که دلیرمرد تاریخ ما هرگز به آنجا نرسید؛ چرا که مقدونی‌ها که به فرمان گجستک چندی پیش در راه پارس بودند راه بر ژنرال سر افراز ایران بستند و در جنگی که مقدونی‌ها چیرگی نفری داشتند، آریو برزن و یاران میهن خواهشان یکایک بر زمین افتادند تا هر زمان که ما دشتی از لاله را ببینیم، به یاد آن دلیران و همه‌ی جان باختگان در راه ایران باشیم و به احترام همه‌ی شهیدان رنگ زیبای سرخ را بر پرچم بیفزاییم. به پاس‌داشت آریوبرزن ما نام اسکندر را تحریم می‌کنیم و همیشه از او بنام نخستین کسی که طعم تلخ شکست را به اسکندر چشاند، یاد می‌کنیم.

یاد آریوبرزن‌های این دیار گرامی راهشان پاینده

چو ایران نباشد تن من مباد

   بر این بوم و بر زنده یک تن مباد
+ نوشته شده در  یک شنبه 1 دی 1392برچسب:,ساعت 9:39 بعد از ظهر  توسط saeed ajdadi 

یوتاب بانوی هخامنشی

 یوتاب بانوی هخامنشی

یوتاب خواهر آریوبرزن هخامنشی

یوتاب خواهر آریوبرزن هخامنشی

یوتاب خواهر آریوبرزن هخامنشی، شیر زن قهرمانی است که شاید نامش کمتر شنیده شده است و در نبردی که بین اسکندر مقدونی و آریوبرزن شکل گرفت از نقش ایشان در این نبرد کمتر یاد شده است، در حالیکه یوتاب در نبرد با اسکندر مقدونی ۳۳۰ (پیش از میلاد) همراه آریوبرزن فرماندهی بخشی از ارتش را بر عهده داشته‌ است و در کوه‌های بختیاری راه را بر اسکندر بست.
یوتاپ  به معنی همیشه تابنده است.
یوتاب همراه برادرش آریوبرزن،  سردار نامدار ارتش شاهنشاهی داریوش سوم هخامنشی در کوهستان‌های محل نبرد، در دربند پارس، تکاب در حوالی استان کهکیلویه و بویراحمد امروزی یا نواحی بهبهان امروزی در استان خوزستان تا آخرین نفس مبارزه کرد. اما بر اثر کمبود نیرو و خیانت یک ایرانی، به دست سپاهیان اسکندر کشته و در همان محل به خاک سپرده شد.

آخرین مقاومت درکوههای زاگرس توسط دلاورمردی به نام آریوبرزن صورت گرفت؛ اغلب فقط ازاو یاد می شود ولی نباید فراموش شود که خواهردلاور وی یعنی یوتاب هم که فرماندهی بخشی ازسپاه کوچک برادرش رابرعهده داشت،  دراین حماسه نقش بسزایی داشت. آریوبرزن با سپاه خود که از چهل سواره وهزار پیاده نظام تشکیل شده بود،  به مدت شش ماه در برابراسکندر وسپاهش که بیش ازشصت هزار نفربودند مقاومت کرد تا جایی که درسپاه اسکندر دودستگی بوجود آمده وعده ای پیشنهادعقب نشینی دادند.
شوربختانه یک چوپان راهی رابه اسکندرنشان داد که اسکندرکوه را دور زد و پشت سپاه آریوبرزن راگرفت و همه درراه ایران عزیز کشته شدند…

درود بر همه ی عزیزانی که در کل تاریخ ایران از ابتدا تا به امروز در راه پاسداری از خاک پاک میهن عزیزمان ایران فداکاری کردند واز جان خود گذشتند…

 

به پاس هروجب خاکی ازاین ملک

چه بسیاراست آن سرها که رفته

زمستی برسر هر قطعه زین خاک

خدا داند چه افسرها که رفته…..

+ نوشته شده در  یک شنبه 1 دی 1392برچسب:,ساعت 9:22 بعد از ظهر  توسط saeed ajdadi 

یوتاب سردار زن ایرانی خواهر آریوبرزن

یوتاب سردار زن ایرانی خواهر آریوبرزن

+ نوشته شده در  یک شنبه 1 دی 1392برچسب:,ساعت 9:17 بعد از ظهر  توسط saeed ajdadi 

دلتنگـــــــــی

دلتنگـــــــــی مَرض عجیبی ست....

آدمـــ را آرام آرام....

نــآ آرام میکند....

+ نوشته شده در  یک شنبه 1 دی 1392برچسب:,ساعت 8:51 بعد از ظهر  توسط saeed ajdadi 

خدایـــا

خدایـــا

ایـن روزهــا حرفهـــایم بوی نـاشـــکری می دهنــد...

امـــا تـــو...
بـه حســـاب تنهـــایی و درد دل بگـــذار...

+ نوشته شده در  یک شنبه 1 دی 1392برچسب:,ساعت 8:50 بعد از ظهر  توسط saeed ajdadi 

پست ترین

پست ترین آدما کسایی هستن که

به دست گذاشتن رو نقطه ضعف دیگران بگن شوخی … !

+ نوشته شده در  یک شنبه 1 دی 1392برچسب:,ساعت 8:48 بعد از ظهر  توسط saeed ajdadi 

آسـوده باش دل من

آسـوده باش دل من

دیگــر تو را به کسی نمیدهم…
نگاره: ‏آسـوده باش دل من

دیگــر تو را به کسی نمیدهم…‏
+ نوشته شده در  یک شنبه 1 دی 1392برچسب:,ساعت 8:46 بعد از ظهر  توسط saeed ajdadi 

ميگن

ميگن شيشيه بخار كرده هيچ حسي نداره،

امّا وقتي رويش نوشتم دوستت دارم گريست.
نگاره: ‏ميگن شيشيه بخار كرده هيچ حسي نداره،

امّا وقتي رويش نوشتم دوستت دارم گريست.‏
+ نوشته شده در  یک شنبه 1 دی 1392برچسب:,ساعت 8:44 بعد از ظهر  توسط saeed ajdadi 

شب است...

شب است...
کلنجارميروم با خودم ، بادلتنگي هايم ، باقلب له شده ام ،باغرورشکسته ام ، سراغش را بگيرم ..!.
نگيرم...!
بگيرم...!
نگيرم نزديک صبح است...!
دل رابه دريازدم"مشترک موردنظر درحال مکالمه است..."

+ نوشته شده در  یک شنبه 1 دی 1392برچسب:,ساعت 8:42 بعد از ظهر  توسط saeed ajdadi 

آدم ها

آدم ها مثل سایه اند

ازشون فرار کنی ،

دنبالـــت میدوند

دنبالشون که بدویی ،

ازت فرار میکنند..

+ نوشته شده در  یک شنبه 1 دی 1392برچسب:,ساعت 8:40 بعد از ظهر  توسط saeed ajdadi 

در روزهایی

در روزهایی که دلم شکسته بود
یاد حرفهای \"پدر ژپتو\" افتادم که میگفت:
پینوکیو !
... ...
چوبی بمان...
آدم ها سنگی اند...
دنیایشان قشنگ نیست...

+ نوشته شده در  یک شنبه 1 دی 1392برچسب:,ساعت 8:39 بعد از ظهر  توسط saeed ajdadi