فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز
فونت زيبا ساز
سلام دنیا

سلام دنیا

سرگرمی

ﺧﺪﺍ ﻫﯿﭻ

ﺧﺪﺍ ﻫﯿﭻ ﭘﺪﺭﯼ ﺭﻭ ﺷﺮﻣﻨﺪﻩ ﺑﭽﻪ ﺵ ﻧﮑﻨﻪ

+ نوشته شده در  یک شنبه 1 دی 1392برچسب:,ساعت 8:12 بعد از ظهر  توسط saeed ajdadi 

یه لحظه گوش کن خدا

یه لحظه گوش کن خدا
جدی میگم!
نه بچه بازیه و نه ادا و اطور
تو این دنیا
حال خیلی ها اصلا خوب نیست
یه دستی به زندگیشون بکش
لــــــــطــفـاً

+ نوشته شده در  شنبه 30 آذر 1392برچسب:,ساعت 10:27 بعد از ظهر  توسط saeed ajdadi 

حواست هست خدا؟؟؟

حواست هست خدا؟؟؟ هروقت صدای شکستن خودمو شنیدم.گفتم باشه منم خدایی دارم... حواست هست خدا؟؟؟ از بچگی تاالان هروقت زمین خوردم و به سختی پاشدم ,یه جمله شنیدم که... "غصه نخور خدابزرگه"... حواست هست خدا؟؟؟ حواست هست هرروز باهات دردودل میکنم؟؟؟ حواست هست غصه هام داره سنگینی می کنه؟؟؟ حواست هست خیلی وقته چشام بارونیه؟؟؟ حواست هست با لگد دلمو میشکونن؟؟؟ حواست هست نفس کم اوردم؟؟؟ خدایا نفس میخام.... خوشی میخام... زندگی میخام .... … … … خدایاااااااا... یه خنده از ته دل میخوام.... همه خنده های تلخمو امروز ازم بگیرو یکی از اون خنده های شیرین کودکی ام رو بهم پس بده....

+ نوشته شده در  شنبه 30 آذر 1392برچسب:,ساعت 10:24 بعد از ظهر  توسط saeed ajdadi 

در سالی

در سالی که قحطی بیداد کرده بود و مردم همه زانوی غم به بغل گرفته بودند مرد عارفی از کوچه ای می گذشت غلامی را دید که بسیار شادمان و خوشحال است .

به او گفت چه طور در چنین وضعی می خندی و شادی می کنی ؟

جواب داد که من غلام اربابی هستم که چندین گله و رمه دارد و تا وقتی برای او کار می کنم روزی مرا می دهد پس چرا غمگین باشم در حالی که به او اعتماد دارم

آن مرد عارف که از عرفای بزرگ ایران بود گفت...

از خودم شرم کردم که غلام به اربابی با چند گوسفند توکل کرده و غم به دل راه نمی دهد و من خدایی دارم که مالک تمام دنیاست و نگران روزی خود هستم.

+ نوشته شده در  جمعه 29 آذر 1392برچسب:,ساعت 1:30 بعد از ظهر  توسط saeed ajdadi 

تا به حال شده دوست داشتنت را قورت بدهی… ؟!

تا به حال شده دوست داشتنت را قورت بدهی… ؟!

لبخند بزنی…

بی تفاوت باشی…؟

شده دلتنگی بپیچد به دلت،راه نفست راببندد،خفه ات کند…
هی دستت برود سمت گوشی…
برش داری…
نگاهش کنی…
پرتش کنی…..
شده یک آهنگ برایت شود روحِ یک لحظه…
بشود خاطره…
و هر چه تکرار شود دیوانه ترت کند…؟
شده بروی همان خیابانی که با او رفته ای…
چند متر جا را هی بالا و پایین کنی…
اشک بریزی و…
لذت ببری…
همانقدر که آن روز لذت بردی…؟
شده قسم بخوری دیگر کاری به کارش نداری…
اما یکهو در یک لحظه گوشی موبایل را برداری،پیغامی تایپ کنی…
انگشتت برود سمت کلمه send…
منطقت بمیرد، قلبت تند تند بزند و…send کنی…؟
شده تمام روز را در انتظار یک جواب،بیقرار باشی…
نرسد این جواب…
آخر گوشی را برداری واینطور بنویسی:\"اشکالی نداره، اگه نمیخوای جواب بدی،نده…
فقط میخواستم بدونم خوبی؟همین…
مواظب خودت باش \"شده باز جوابی نیاید…؟
باز بشکنی…
هزار بار دیگر هم بشکنی اما باز با دست و دلِ شکسته،
دوستش داشته باشی…؟
شده این همه عاشق باشی…؟!

+ نوشته شده در  پنج شنبه 28 آذر 1392برچسب:,ساعت 8:42 بعد از ظهر  توسط saeed ajdadi 

بارالها

عکس

+ نوشته شده در  پنج شنبه 28 آذر 1392برچسب:,ساعت 8:38 بعد از ظهر  توسط saeed ajdadi 

آدمای کوچک

آدمای کوچک به لقمه های کچک راضین... 

حتی به لقمه ای که تو دهن خیلیا چرخیده

+ نوشته شده در  پنج شنبه 28 آذر 1392برچسب:,ساعت 8:35 بعد از ظهر  توسط saeed ajdadi 

زندگی

زندگی “باغی”است؛ که با عشق”باقی”است. 

“مشغول دل” باش؛ نه”دل مشغول”.

بیش تر”غصه های ما”؛ از”قصه های خیالی ماست”.

پس بدان اگر”فرهاد” باشی؛ همه چیز”شیرین”است.

+ نوشته شده در  پنج شنبه 28 آذر 1392برچسب:,ساعت 8:33 بعد از ظهر  توسط saeed ajdadi 

درد مـی کـشـم.. درد

درد مـی کـشـم.. درد
هـم تـلـخ اسـت ..
هـم ارزان ..
هـم گـیـرایـیـش بـالاس ..
هـم ایـنکـه تـابـلـو نـمی شـوم ..
رفـیـقـی کـه مـرا مـعـتـاد کـرد ؛ نـابـاب نـبـود ..
فـقـط نـگـفـتـه بـود مـانـدنـی نـیـسـت ..
هــــــــمـــــــیـــــــن!

+ نوشته شده در  پنج شنبه 28 آذر 1392برچسب:,ساعت 8:31 بعد از ظهر  توسط saeed ajdadi 

دلم نه عشق

دلم نه عشق میخواهد نه دورغ های قشنگ،
نه ادعاهای بزرگ نه بزرگ های پر ادعا.!
دلم یک فنجان قهوه داغ میخواهد و یک دوست،
که بشود با او حرف زد و بعد پشیمان نشد...!

+ نوشته شده در  پنج شنبه 28 آذر 1392برچسب:,ساعت 8:31 بعد از ظهر  توسط saeed ajdadi 

مشکلاتم

عکس

+ نوشته شده در  پنج شنبه 28 آذر 1392برچسب:,ساعت 8:28 بعد از ظهر  توسط saeed ajdadi 

هرگز

هرگز بخاطر مردم تغییر نکن!

این جماعت هر روز تورا جوره دیگری میخواهند . . .

+ نوشته شده در  پنج شنبه 28 آذر 1392برچسب:,ساعت 8:28 بعد از ظهر  توسط saeed ajdadi 

من خدارا

عکس

+ نوشته شده در  پنج شنبه 28 آذر 1392برچسب:,ساعت 6:50 بعد از ظهر  توسط saeed ajdadi 

یادتان

عکس

+ نوشته شده در  پنج شنبه 28 آذر 1392برچسب:,ساعت 6:49 بعد از ظهر  توسط saeed ajdadi 

فقط

عکس

+ نوشته شده در  پنج شنبه 28 آذر 1392برچسب:,ساعت 6:48 بعد از ظهر  توسط saeed ajdadi 

اگر

عکس

+ نوشته شده در  پنج شنبه 28 آذر 1392برچسب:,ساعت 6:43 بعد از ظهر  توسط saeed ajdadi 

صفحه قبل 1 1 2 3 4 5 ... 16 صفحه بعد