امپراطور یونان به کوروش کبیر گفت:
امپراطور یونان به کوروش کبیر گفت:
شما برای ثروت
کوروش در جوابش گفت:
اری هرکس برای نداشته هایش میجنگد ...
سرگرمی
امپراطور یونان به کوروش کبیر گفت:
بـــه سلامتــــی خودمـــون
کــه دیگه نه بحــث می کنیم
نــه توضیـــح میـــدیم
نه دنبال دلیـــل میگردیــم
فقط نگاه میکنیم و سکوت میکنیم و
فاصلــه می گیــریم...
بعضي حـرفارو،نه ميشه گفتــ ،نه مي شـه خورد! مي مونه سردل!
ميشـــه دلتنگــــي! ميشــــه بغـــــض!
ميشــــه سكـــوت!
ميشـــه همـــون وقتايــــي كه خـــودتم نمـــي دونــي چـــه مـــرگته...!
اصلا می دانید فلسفه ی وجودی ِ سرماخوردگی به همین است.
اینکه صدایت بگیرد و کسی پشت گوشی بپرسد: رفتی دکتر؟!
اصلا عطسه و سرفه برای این است که صدایش به گوش کسی برسد.
بلند شود یک چای لیمو برایت دم بکند ... کمی نگران حالت بشود.
گلو درد را بر این منظور نازل کرده اند که ببینی در آن وضعیت ناگوار
چقدر حاضر است روی سلامتی اش خطر کند و بوسه ای نثارت بکند.
سرفه را برای عشق اختراع کرده اند. پنی سیلین بهانه است!
هر آن دیدید از دو نفره ها فقط یک نفرشان سرما خورده است می توانید
به عشق شک کنید. سرما را تنها باید دو نفره خورد!
مــن و تـــو شباهتــــــ هـــــای زیـــادی باهــــم داریم ...
هـــر دو شکستیـــم ؛ تو قلبــــــــــِ مـــرا ، مـــن غــــرورم را
هــــر دو رقصیـــدیم ؛ تو با دیگــــری ، مـــن با ســـازهــــای تـــو
هـــر دو بازی کـــردیـم ؛ تو با مــــن ، مــــن با ســــرنوشتــــم
و در آخــــر هــــر دو پـــی بــــردیـــــم
تـــو بـــه “ حماقتـــــــــــِ ” مــــن ، مـــن بــه “ پستـــــــــــــــ ” بودنِ تــو
آری ، این شباهتــــ هـــای متفاوتــــــ هـــر روز آشکــارتر مـــی شــــود …
خواهرم واسم اس.ام.اس داده بود :
ش م خ د |:
هرکاری کردم نتونستم بخونم ، زنگ زدم میگم چی نوشتی؟
میگه واقعا متاسفم برات که نتونستی بخونیش نوشتم :
شام مهمونیم خونه داداش!!!
ینی فکر کنم باید 37 واحد رمزنگاری و رمز گشایی واسه ادامه ی زندگی با خانواده ام پاس کنم!
به ســلامتــــی اونایــــــــی کــــه
جــــــــای اعتقــاد به بهشتـــــــــ و جهنــــم و اون دنیـــا
به یه کـــم انسانیتـــــــــ تــــوی این دنیـــا معتقــــد هستنـــــــد....
چند وقتیستــــــــ هــــر چه مـــی گـــــردم
هیــــچ حرفــــی بهتـــر از سکوت پیـــــدا نمی کنم ...
نگـــــاهــــــم امـّــا ...
گـــــاهی حـــرف مـــی زند گاهـــــــــی فــــریاد مــــی کشد...
و مــــن همیشه به دنبال کســـی مـــی گـــردم
که بفهمــــد یک نگـــاه خستـــــه چه می خواهــــد بگــویـــد...